جدول جو
جدول جو

معنی بی فرهنگی - جستجوی لغت در جدول جو

بی فرهنگی
بربریت، نافرهیختگی
متضاد: فرهیختگی
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از بی رنگی
تصویر بی رنگی
حالت بی رنگ بودن، کنایه از ساده و بی آلایش بودن، در تصوف بی چونی حق، عالم وحدت
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بی فرهنگ
تصویر بی فرهنگ
بی ادب، بی خرد، بی تمیز
فرهنگ فارسی عمید
(فَ هََ)
مرکّب از: بی + فرهنگ، ناپرهیخته. بی عقل و بی تمیز. (ناظم الاطباء) :
مخالفان تو بی فره اند و بی فرهنگ
معادیان تو نافرخند و نافرزان.
بهرامی.
لغت نامه دهخدا
(فَزَ)
فرزند نداشتن. دارای فرزند نبودن:رقبه، بی فرزندی. ذیل، بی فرزندی زن. (منتهی الارب) ، بدون کوتاهی، بی عیب ونقصان. کاملانه. (ناظم الاطباء). رجوع به قصور شود
لغت نامه دهخدا
(کَ نَ / نِ)
حالت و چگونگی بی کران.
لغت نامه دهخدا
(قَ نَ / نِ)
نیامیختن چیزی به چیزی، و مراد از آن یکتایی در امری و ثانی نداشتن در کاری است. (غیاث) (آنندراج) ، نامحدود. بی حد. بی کران:
سال تو خجسته و ایام تو سعید
عمر تو بی کرانه و عز تو جاودان.
فرخی.
و هیچکس را از مخلوقات بقاء جاودانه و عمر بی کرانه مسلم نیست. (قصص الانبیاء ص 229).
بشادکامی در عز بی کرانه بزی
بکامرانی در ملک جاودانه بتاز.
مسعودسعد.
، بی حد و شمار. بسیار. فراوان. سخت بسیار:
که این بی کرانه یکی لشکرست
ز اندیشۀ ما سخن دیگرست.
فردوسی.
خروشید کای بی کرانه سپاه
چنین است فرمان بیدار شاه.
فردوسی.
ببرد پنج یک از لشکر و به لشکر گفت
که نیست آن سپه بی کرانه را مقدار.
فرخی.
تازیان اندر آمدند ز کوه
رنگ چون ریگ بی کرانه و مر.
فرخی.
حبال شعبدۀ جادوان فرعونست
تو گفتی آن سپه بی کرانه و بی مر.
عنصری.
و نسلش بی کرانه شد. (مجمل التواریخ والقصص). و پسری داشت شیده نام بر مقدمه فرستاد با لشکری بی کرانه. (فارسنامۀ ابن البلخی ص 46).
درد دل بود و از قرین افزود
تا کی این درد بی کرانه خورم.
خاقانی.
، بی حد و مرز. بی انتها: گروهی از پیشینیان زان سوی (فلک هشتم) ... نهادند بی کرانه و گروهی جسم نهادند آرمیده بی کرانه. (التفهیم).
ای قلزم بی کرانه یعنی
در تست هزار درّ معنی.
نظامی.
- بحر بی کرانه، بحر بی کران. دریای وسیع و گسترده دامن:
وز خلق چون تو غرقه بسی کرده ست
این بحر بی کرانه و بی معبر.
ناصرخسرو.
ما راغم فراقت بحری است بی کرانه
ای کاش با چنین غم دل را کنار بودی.
خاقانی.
- دریای بی کرانه، سخت فراخ و وسیع و گسترده دامن: دریایی دید بی کرانه و لشکری چون مور و ملخ بی اندازه. (ترجمه تاریخ یمینی).
- راه بی کرانه، راهی که به جایی منتهی نشود:
راهی آسان و راست نیکتر ای دوست
دور شو از راه بی کرانه و ترفنج.
رودکی
لغت نامه دهخدا
تصویری از بی فرهنگ
تصویر بی فرهنگ
بی ادب
فرهنگ لغت هوشیار
بربر، بی ادب، بی نزاکت، نافرهیخته، نامتمدن، وحشی
متضاد: فرهیخته، بافرهنگ، متمدن
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تصویری از با فرهنگ
تصویر با فرهنگ
مع الثّقافة
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از با فرهنگ
تصویر با فرهنگ
Urbane
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از بی رنگی
تصویر بی رنگی
Colorlessness
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از با فرهنگ
تصویر با فرهنگ
urbain
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از با فرهنگ
تصویر با فرهنگ
都市的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از با فرهنگ
تصویر با فرهنگ
şehirli
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از بی رنگی
تصویر بی رنگی
Farblosigkeit
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از بی رنگی
تصویر بی رنگی
бесцветность
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از با فرهنگ
تصویر با فرهنگ
городской
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از با فرهنگ
تصویر با فرهنگ
urbane
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از با فرهنگ
تصویر با فرهنگ
міський
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از با فرهنگ
تصویر با فرهنگ
شہری
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از با فرهنگ
تصویر با فرهنگ
শহুরে
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از با فرهنگ
تصویر با فرهنگ
wa jiji
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از با فرهنگ
تصویر با فرهنگ
도시의
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از با فرهنگ
تصویر با فرهنگ
urbano
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از با فرهنگ
تصویر با فرهنگ
都市的な
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از با فرهنگ
تصویر با فرهنگ
עירוני
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از با فرهنگ
تصویر با فرهنگ
शहरी
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از با فرهنگ
تصویر با فرهنگ
perkotaan
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از با فرهنگ
تصویر با فرهنگ
ในเมือง
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از با فرهنگ
تصویر با فرهنگ
stedelijk
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از با فرهنگ
تصویر با فرهنگ
miejski
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از با فرهنگ
تصویر با فرهنگ
urbano
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از با فرهنگ
تصویر با فرهنگ
urbano
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از بی رنگی
تصویر بی رنگی
безбарвність
دیکشنری فارسی به اوکراینی